کمتر پژوهشگر و اندیشمندی است که در حوزه افغانستان دست به قلم شود و از نقش پررنگ و مهم همسایه قدرتمند این کشور بحران زده یعنی پاکستان در تحولات سیاسی-اجتماعی معاصر آن آگاه نباشد.

پاکستانی‌ها در افغانستان به صورت منسجم عمل می‌کنند

به گزارش قدس آنلاین، با وجود این که سالها از کتاب «تلک خرس» اثر دگروال(سرگرد) محمد یوسف افسر ارشد سرویس اطلاعات نظامی پاکستان در خصوص وقایع سالهای جهاد در پاکستان می‌گذرد با این وجود نقش پاکستان در تحولات سیاسی و مدیریت بحران افغانستان کماکان پر رنگ و انکارناپذیر است.

با توجه به اهمیت این موضوع تحولات سیاستگذاری پاکستان در حوزه افغانستان را با «قدرت الله الیکایی»، کارشناس نام آشنای مسائل پاکستان و شبه قاره به گفتگو نشستیم.

لطفاً تاریخچه‌ای کوتاه از حضور پاکستان در عرصه افغانستان را بیان فرمایید؟

حضور پاکستان در عرصه افغانستان تقریباً به زمانی باز می‌گردد که افغانستان به وسیله شوروی اشغال شد. می‌توانیم بگوییم حضور فعال پاکستان در افغانستان به این دوران باز می‌گردد. چرا که پیش از آن پاکستان چندان به دنبال حضور در افغانستان نبود. زیرا بنا به دلایلی هم امکانش را نداشت و هم این که حکومت افغانستان ثبات و قدرت داشت و همچنین مورد حمایت شوروی بود از طرفی پاکستانی‌ها هم از آن قدرت و اقتدار امروزی برخوردار نبودند و مشکلاتی نیز با هند داشتند. به علاوه مشکلی هم با افغانستان در خصوص خط دیورند داشتند.

به عبارتی تا زمانی که افغانستان توسط شوروی اشغال نشد پاکستان حضور فعالی در افغانستان نداشت. اما با اشغال افغانستان توسط شوروی این زمینه برای پاکستان مهیا شد که بتواند نقش خودش را در منطقه به صورت فعال ایفا کند. بر همین اساس و طبق برنامه ریزی که انجام شد. حمایت مالی این جریان را عربستان و حمایت تجهیزاتی مبارزه با شوروی را آمریکا بر عهده گرفت پاکستان هم به عنوان کشوری که می‌تواند این تجهیزات و آموزش را به افغانستان گسیل کند. وارد چرخه حضور در افغانستان برای مبارزه با اشغالگری شوروی شد. از آن زمان تا به امروز شاهد حضور فعال پاکستان در صحنه افغانستان بوده‌ایم.

اهداف پاکستان در افغانستان به چند بخش تقسیم می‌شود یک مسئله این است که پاکستان  یکی از عمق‌های استراتژیک خود را در افغانستان می داند و به اصطلاح افغانستان را حیاط خلوت خود به حساب می آورد تا ضربه پذیری‌اش از طرف افغانستان کم شود به دلیل این که اگر چنان چه هند در آنجا نفوذ داشته باشد می‌تواند از طریق افغانستان  به این کشور فشار بیاورد و لذا پاکستان  به دنبال این است که هم مشکل خط دیورند را حل کند.

مسئله‌ای که راجع به خط دیورند وجود دارد این است که پاکستان با این خط مشکلی ندارد و این افغانی‌ها هستند که این خط را قبول ندارند با این حساب اگر افغانستان بخواهد برای پاکستان مشکلی ایجاد کند یکی از موضوعات مورد استفاده افغانستان همین مسئله خط دیورند خواهد بود. یکی دیگر از اهداف پاکستان در افغانستان این است که از طریق افغانستان کشورهای آسیای میانه  را به خودش وصل کند. نکته دیگر این است که پاکستان به دنبال آن است تا از طریق حضور در افغانستان بتواند نقش فعالی را در حوزه کشورهای آسیای میانه  بازی کند.

پاکستان برای نیل به این اهداف برای خودش برنامه‌ریزی کرده و در این مدت نزدیک به ۵۰ سال همیشه به دنبال حضور فعال در افغانستان بوده است. چه در زمان شوروی سابق و دوران حکومت کمونیست‌ها و پس از آن در زمان حکومت مجاهدین و پس از آن  تسلط اولیه طالبان در افغانستان، حکومت کرزی و اشرف غنی و تسلط مجدد طالبان در افغانستان تا به امروز پاکستان در کشور همسایه خود یعنی افغانستان فعال ما یشاء بوده است.

به نظر شما واکنش پاکستان به حضور طرف ایرانی در افغانستان چگونه است؟

پاکستانی‌ها خیلی تمایل ندارند که جمهوری اسلامی ایران نقش فعالی در افغانستان داشته باشد به لحاظ این که در برخی موارد منافع ایران با منافع پاکستانی‌ها هم‌خوانی ندارد و منطبق نیست وشاید در برخی موراد منافع دو کشور با هم متضاد هم باشند.

بنابراین پاکستان به جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک رقیب در افغانستان نگاه می‌کند  چرا که جمهوری اسلامی ایران هم به دنبال نقش فعال در افغانستان است تا بتواند منافع خود را از طریق این ارتباطات گسترده تأمین کند. چه منافع اقتصادی و چه منافع سیاسی.

با این حساب در مواردی که این منافع بر هم منطبق نیست بعضاً متضاد می‌شود. این جا است که پاکستان جمهوری اسلامی را رقیب خود می داند و خیلی تمایل ندارد که ایران در مسائل افغانستان دخالت داشته باشد.

مضاف بر این که جمهوری اسلامی ایران در کلیت قضیه به دنبال استقلال افغانستان است و در پی این است که افغانستان یک کشور غیر وابسته باشد. این مسئله به نفع جمهوری اسلامی ایران نیز است.

ولی پاکستان بیشتر به دنبال این است که یک حکومت وابسته به خودش در افغانستان روی کار بیاید تا بتواند منویات و سیاستهای استراتژیک خودش را از طریق این حکومت وابسته به اجرا بگذارد.

با این اوصاف شاید بتوان گفت این اصلی ترین رقابت و اختلاف جمهوری اسلامی ایران و پاکستان در صحنه افغانستان است. مسائل سیاسی و اقتصادی دیگر هم  جای خودشان را دارند.

جناب عالی دیدار آقای دکتر امیر عبداللهیان با امیر خان متقی را چطور ارزیابی می‌کنید و از منظر شما آینده روابط ایران با حکومت طالبان به کجا منتهی می‌شود؟

این جلسه که در خصوص مسئله افغانستان در پاکستان برگزار شد و هیئتی هم از افغانستانی‌ها در آنجا حضور داشتند. آقای متقی هم در این جلسه حضور داشت. در حاشیه این جلسه یک ملاقات کوتاه هم بین آقای امیرعبداللهیان و آقای امیر خان متقی صورت گرفت که البته یک ملاقات رسمی و از پیش برنامه‌ریزی شده‌ای هم نبود. معمولاً این قبیل ملاقات‌ها در چنین سمینارهایی رخ می‌دهد. البته جمهوری اسلامی ایران با مسئولین افغانستان در ارتباط است از جمله این که آقای کاظمی قمی اخیراً از جانب ایران به عنوان نماینده ویژه در امور افغانستان تعیین شده‌اند به این کشور سفر و با مسئولین افغانستان ملاقات کرند.

درست است که ایران مانند بسیاری دیگر از کشورها هنوز حکومت طالبان را به رسمیت نشناخته ولی این ملاقاتها انجام می‌شود و نه تنها از طرف ایران بلکه از جانب تمام کشورها مانند آمریکایی‌ها، اروپایی‌ها، روسها، چینی‌ها و... همه کشورها با اینها ملاقات می‌کنند.

هر کسی به دنبال منافع خودش است. ایران هم در افغانستان به دنبال منافع خود است و این ملاقات‌ها را هم لازم و ضروری می‌داند و در مواقع مختلف ملاقاتهایی انجام می‌شود.

البته پاکستانی‌ها چندان بدشان نمی‌آید که مسئولین ایرانی با مسئولین افغانی ملاقات داشته باشیم زیرا هر قدر مسئولین بیشتری از کشورهای مختلف با مسئولین افغانستان ملاقات داشته باشند زمینه برای شناسایی حکومت طالبان بیشتر فراهم می‌شود و قضیه شناسایی این حکومت در مقایسه با زمانی که همه کشورها بخواهند مسئولین افغانستان را بایکوت کنند آسان‌تر می‌شود.

فعلاً که چنین شرایطی(بایکوت سیاسی) پیش نیامده و تمام کشورها با مسئولین طالبان ملاقات می‌کنند و ایران هم مثل بقیه کشورها این کار را انجام می دهد. طرف پاکستانی نیز از این قضیه استقبال می‌کند و بی میل نیست که مسئولین ایرانی با مسئولین افغانستانی ملاقات داشته باشند. این مسئله در مورد کشورهایی که تأثیر زیادی در حوزه افغانستان دارند از جمله جمهوری اسلامی ایران بیشتر صدق می‌کند.

نگاه شما به کنش‌گری سیاسی و نظامی پاکستان از طریق وزارت خارجه این کشور و سرویس اطلاعات نظامی پاکستان یعنی ISI چگونه است؟

عمده مسائل افغانستان را در حال حاضر ISI پاکستان بر عهده دارد. اولین کسی که پس از اعلام رسمی سلطه طالبان بر افغانستان وارد این کشور شد ژنرال فیض حمید رئیس ISI پاکستان بودکه وارد این کشور شد و چند روز در افغانستان ماند تا مسائل و مشکلات را حل کند.

این مسئله برای کسانی که وقایع افغانستان را دنبال می‌کنند بسیار تعجب برانگیز است زیرا می‌دانند ورود رئیس یک سرویس اطلاعاتی بزرگ چند روز پس از قدرت گرفتن طالبان خیلی از مسائل را نمایان می‌کند پاکستانی‌ها هم هیچ مشکلی نداشتند که این مسئله را عیان کنند که ISI سیاست‌گذار و اجرا کننده اهداف پاکستان در افغانستان است.

بنابراین پاکستان فعلاً بسیاری برنامه‌های خود را در افغانستان از کانال ISI اجرا می‌کند وزارت خارجه پاکستان نیز در خدمتISI است چرا که سیاستگذاری در حوزه افغانستان در اختیار این سرویس امنیتی قدرتمند است نه در اختیار وزارت خارجه. بنابراین در مورد مسئله افغانستان پاکستان به صورت منسجم و به وسیله ISI عمل می‌کند و برنامه‌های این کشور از طریق این سرویس انجام می‌شود. به این صورت که حوزه‌های سیاسی و برخی مسائل را در اختیار وزارت خارجه می‌گذارند و این وزارت‌خانه آنها را دنبال می‌کند.

ولی در بیشتر مسائل خودISI دخالت  و سیاستهای خود را اجرا می‌کند چرا که به طور کلی فرایند سیاست گذاری و اجرای پرونده طالبان و افغانستان در اختیار ISI است و وزارت‌خارجه تقریباً هیچ نقشی در این مسئله ندارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.